ما.........
07 خرداد 1393 توسط كارگر شوركي
به خانه که رسیدیم دلم آرام بود…
دلم آرام بود از اینکه درامان بودی از تیرهای مسموم نگاه حرام…
دلم آرام بود ازاینکه دل هیچ جوانی را نلرزاندی…
دلم آرام از اینکه من برای توأم توبرای من…
نه من دل دختری را باخود به خانه می آورم نه تو دل پسری را…
من برای تو ارزش قائلم توبرای من…
من…….
تو………
ما……….
الحمدلله…
دلم آرام بود از اینکه درامان بودی از تیرهای مسموم نگاه حرام…
دلم آرام بود ازاینکه دل هیچ جوانی را نلرزاندی…
دلم آرام از اینکه من برای توأم توبرای من…
نه من دل دختری را باخود به خانه می آورم نه تو دل پسری را…
من برای تو ارزش قائلم توبرای من…
من…….
تو………
ما……….
الحمدلله…
